سرنخهای شنودی و بویایی روی دریافتی که ما از جذابیت یک فرد داریم، تاثیر زیادی میگذارند
ممکن است شما خیلی خوشتیپ باشید، مثلا مانند فلان هنرپیشهی معروف، اما شاید این برای جذب دختری که دوستش دارید کافی نباشد. طبق یک بررسی جدید که توسط محققان لهستانی انجام شده، جذابیت، به ظاهر شما بستگی ندارد، بلکه بیشتر به این مربوط است که صدای شما چقدر آرامش بخش است و چقدر بوی خوب میدهید!
زندگی زناشویی که با عشق شروع می شود ممکن است در طول زندگی بدون عشق شود
زندگی زناشویی که با عشق شروع می شود ممکن است در طول زندگی بدون عشق شود. دانستن نشانههای یک رابطه بدون عشق به شما کمک میکند بهتر برای آینده زندگی مشترکتان تصمیم بگیرید.
افزایش توقعات و خیالبافی برخی دختران و پسران درباره همسر و داشتن تصور اشتباه برای ساخت خانه و خانواده رویایی، تشکیل یا حتی حفظ زندگی را با سختی روبهرو کرده است. این همه در حالی است که با آموزش اولیه و مشورت با روانشناسان میتوان بسادگی برای تشکیل یا حفظ زندگی عاشقانه اقدام کرد، به گونهای که میان همگان زبانزد و نمونه باشد.
تعریف از عشق منحصر به فرد است : هر کسی قبل از ازدواج با توجه به محیط خانوادگی خود (روابط پدر و مادر یا اطرافیان مهم زندگی)، تعریفی از عشق را مدنظر قرار میدهد که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. لذا برداشت از عشق و رفتار عاشقانه با همسر فرق دارد و از زندگی خانوادگی و تجربیات مختلف نشات میگیرد.
در بحث عشق، هر دو جنس زن یا مرد میتوانند برداشتهای اشتباه را وارد رابطه خود کنند و با توجه به اینکه هر دو به یک سری افسانه در این باره اعتقاد دارند، تشخیص اینکه کدام جنس برداشت اشتباه بیشتری دارد، سخت به نظر میرسد.
یک ازدواج بدون عشق، چند علامت هشدار دهنده دارد
حفظ روابط عاشقانه و داشتن یک زندگی مشترک موفق همراه با عشق مستلزم تلاش و توجه است. عاشق شدن خیلی آسان است، اما برای این که رابطه سالم و موفق داشته باشید و با همسرتان خوشبخت و خوشحال زندگی کنید، باید تلاش کنید. اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که گاهی از خودتان میپرسید، آن همه عشق و علاقه کجا رفته است، باید بدانید که تنها نیستید. دانستن نشانههای یک رابطه بدون عشق به شما کمک میکند بهتر برای آینده زندگی مشترکتان تصمیم بگیرید.
آیا بیشتر وقتتان را دور از هم سپری میکنید؟
هر کدام از زوجین باید مدتی را تنها سپری کنند. رابطه سالم رابطهای است که در آن هر یک از دو نفر بتوانند هویت و استقلال شخصی خود را حفظ کنند، اما اگر این تنهایی و استقلال بیش از حد باشد، دو نفر به خاطر اینکه دلشان نمیخواهد یکدیگر را ببینند، تنهایی را انتخاب میکنند. این نشانه بسیار بدی است و نشاندهنده از بین رفتن عشق در رابطه است. در یک رابطه بیعشق، معمولا دو طرف رابطه ترجیح میدهند کارهایی را که قبلا به صورت مشترک انجام میدادند، به تنهایی انجام دهند و از اینکه همراه همسرشان در کارها و مراسم اجتماعی شرکت کنند، وحشت دارند.
آیا صحبتها و مکالمات شما معمولا به درگیری و دعوا ختم میشود؟
وقتی دو نفر عاشق یکدیگر هستند، از مصاحبت و همنشینی با یکدیگر لذت میبرند و دوست دارند با یکدیگر صحبت کنند، اما زوجهایی که عشق در رابطه آنها از بین رفته، کمتر با هم صحبت میکنند و وقتی هم صحبت میکنند، معمولا به دلخوری و درگیری ختم میشود. وقتی اکثر صحبتها به دعوا منتهی میشود، مسلما بعد از مدتی ترجیح میدهید با همسرتان کمتر صحبت کنید و وقتی نتوانید درباره مشکلات خود صحبت کنید، این مشکلات هر روز بیشتر میشود. این یکی از نشانههای از بین رفتن عشق در رابطه است.
آیا هر دوی شما خودخواهتر شدهاید؟
در یک رابطه سالم، هر یک از طرفین دوست دارند، برای طرف مقابلشان کاری انجام دهند که او را خوشحال کند، اما در رابطه بدون عشق، هر کس بیشتر به خودش فکر میکند و کمتر به دیگری توجه دارد. در نهایت ممکن است هر یک از آنها خودخواهتر شوند و وقتی هر کسی فقط به خودش فکر کند، احترامها از بین میرود و رابطه از هم میپاشد که مهمترین علائم ترک یک رابطه است.
کاری به کار هم ندارید؟
این سادهترین راهی است که به شما از تمام شدن رابطه خبر میدهد. اگر مدتهاست با یکدیگر ارتباط برقرار نمیکنید، باید بدانید که زندگی مشترک شما به سراشیبی افتاده است. اگر احساساتتان را با هم در میان نمیگذارید، درباره اتفاقاتی که روزانه برایتان میافتد با هم صحبت نمیکنید، یک عالمه چیز برای مخفی کردن از یکدیگر دارید یا وقت گذاشتن با هر کسی را به بودن با یکدیگر ترجیح میدهید، باید بدانید که کار رابطهتان تمام است.
در رابطه بدون عشق، هر کس بیشتر به خودش فکر میکند و کمتر به دیگری توجه دارد
به هم اعتماد نمیکنید؟
هنوز هم به هم اعتماد دارید؟ اگر برای جواب دادن به این سوال تردید دارید، نجات زندگیتان دشوارتر میشود، اما اگر دیگر نمیتوانید به او اعتماد کنید و همسرتان هم توان اعتماد کردن به شما را از دست داده، باید بدانید خیلی چیزها را از دست دادهاید. در صورتی که فکر میکنید رابطه شما و زندگی مشترکتان یک رابطه سالم نیست، بعید است بتوانید مدت طولانی به این زندگی ادامه دهید.
خواست او برایتان اهمیتی ندارد؟
ببینید که میتوانید از اشتباهات گذشته درس بگیرید یا نه. اگر در خودتان چنین تواناییای را نمیبینید و شریک زندگیتان هم مدام اشتباهات گذشته را تکرار میکند، درباره ادامه این زندگی احساس خطر کنید. این که شما و او مدام این چرخه را تکرار کنید، اشتباهی که دیگری را آزار میدهد، انجام دهید و در واکنش به انتقاد او با صدای بلند خود را توجیه کنید یا نسبت به انتظار او بیتفاوت باشید، میتواند یکی از نقاط اوج مخاطره در رابطه شما باشد. اگر مدتهاست چنین رابطهای را تجربه میکنید، مشکلات شما در حال رشد و شرایط رابطه شما در حال وخیمتر شدن است.
روزهای خوب را به یاد نمیآورید؟
اگر واکنش شما به رفتارهای یکدیگر همیشه خشم است، اگر مدام شما را با رفتارهایش ناامید میکند و اگر رابطه آنقدر آزاردهنده شده که دیگر نمیتوانید روزهای خوب، شاد و عاشقانه زندگی را به یاد بیاورید، زندگی مشترک شما مدتهاست از هم پاشیده است و خبر ندارید.
انتظار دارید آدم دیگری شود؟
آیا هر روز منتظر دیدن تغییراتی در همسرتان هستید که سالهاست اتفاق نیفتاده؟ آیا شخصیت و رفتار او پر از نکتههایی است که دوستشان ندارید و آرزو دارید بتوانید تغییرشان دهید. چارهای جز ناامید کردنتان نداریم. بهتر است به این انتظار پایان دهید و باور کنید که این تغییرات هرگز اتفاق نمیافتد و اگر هم بیفتد، همیشگی نخواهد بود. اشتباه شما از همان روز اول شروع شده بود؛ همان زمانی که با او ازدواج کردید به این امید که کمکم تغییرش دهید و از او کسی بسازید که همیشه آرزویش را داشتهاید.
فراموشتان کرده است؟
آیا همسرتان فراموشتان کرده و غرق زندگی درونی و اجتماعی خودش است؟ آیا تمام کارهایی را که در سالهای اول زندگی برای شادکردنتان میکرده، کنار گذاشته است؟ تاریخ تولد و سالگرد ازدواجتان را فراموش میکند و برخلاف سالهای قبل، هیچ علاقهای به خریدن هدیه برایتان ندارد؟ این موضوعات، نشاندهنده این است که او آنقدر مشغلههای مهمتر در ذهنش دارد که جایی برای شما در آن نمیماند. البته بهتر است زود قضاوت نکنید. اگر این فراموشکاریها دو یا سه بار اتفاق افتاده، میتواند طبیعی باشد، اما اگر این موضوع به شیوه زندگی همسرتان تبدیل شده و دیگر به خاطر از دست دادن این اتفاقات ناراحت هم نمیشود، پس ارتباط شما از نظر عاطفی قطع شده است.
از شما سوءاستفاده میکند؟
اطمینان پیدا کنید شریک زندگیتان از شما سوءاستفاده نمیکند. این سوءاستفاده میتواند جنبههای مختلف داشته باشد. اگر او به پول و درآمد شما چشم دارد و سعی میکند با چرب زبانی آن را از شما بگیرد، اگر میخواهد از شما یک آدم تکبعدی بسازد و روابط اجتماعیتان را از بین برده و مانع پیشرفتتان شود، اگر از حس و عشق شما سوءاستفاده کرده و برای رسیدن به مقاصدش شما را تحت تاثیر قرار میدهد، باید بدانید رابطهتان در معرض نابودی است.
باورهای غلط و اشتباهی در مورد بیماری افسردگی در میان اکثریت جامعه رایج است
طبق گزارش انجمن ملی سلامت روان (National Institute of Mental Health) آمریکا، سالانه ۶ / ۷ درصد جمعیت بزرگسال آمریکایی حالات افسردگی شدید را تجربه میکنند. این آمار در همه کشورهای دنیا وجود دارد و بدیهی است که در کشور ما هم هر سال تعدادی از افراد بزرگسال حالات افسردگی شدید را تجربه میکنند. برای کسانی که جزو این دسته از افراد نیستند، شاید درک اینکه چه اتفاقات روانیای برای فرد افسرده میافتد، سخت و گاهی غیرممکن باشد.
فقدان آگاهی و آموزش کافی پیرامون بیماریهای روانی و باورهای غلطی که در رسانهها درباره این نوع بیماریها مطرح میشود باعث شده تا اطلاعات ناکافی و در مواردی غلط در این زمینه وجود داشته باشد. در ادامه میخواهیم درباره باورهای غلط و اشتباهی که در مورد بیماری افسردگی در میان اکثریت جامعه رایج است با شما صحبت کنیم و ۶ حقیقت مهم و درست را با شما در میان بگذاریم. این ۶ حقیقت عبارتند از:
۱ - افسردگی چیزی فراتر از از غم و ناراحتی است.
همه انسانها در طول زندگی خود لحظاتی از غم و اندوه را تجربه میکنند، اما فقط تعدادی از این افراد دوران افسردگی بالینی را تجربه میکنند. افسردگی یک بیماری فراگیر است که در مغز تغییراتی ایجاد میکند و اصلا با ناراحتی و غم قابل مقایسه نیست. افسردگی بر همه جنبههای زندگی فرد افسرده اثر میگذارد. این بیماری ممکن است کاملا ناتوانکننده باشد و یا سرآغازی برای خودکشی فرد افسرده. وقتی فردی افسرده است، کاری ساده مثل دوش گرفتن یا حتی تعاملات اجتماعی برای او دشوار و غیرممکن به نظر میرسد.
گاهی آنقدر نوع نگاه این افراد نسبت به همه چیز تغییر میکند که دنیا و همه افراد پیرامون خود حتی اعضای خانواده و دوستان را مانند دشمن میبینند. این افراد از لحاظ منطقی میدانند که دیگران دوستشان دارند و دنیا در برابر آنها نیست، اما منطق و دلیل در بیماری افسردگی نقش بسیار کمی بازی میکند. آنچه در افسردگی مهم است احساس شرم غیرقابلتوضیح، درماندگی و ناامیدی است. این حسها گاهی در قالب غم و گاهی در قالب حسهایی مانند حماقت، بیحسی فلجگونه و این حس که هیچ چیز رو به بهبود نیست بروز میکنند.
۲ - افسردگی برابر با ضعف نیست.
افسردگی مانند سرطان یا هر بیماری دیگری، هیچ ربطی به توان، قدرت یا شخصیت بیمار ندارد. این بیماری ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، محیطی و روانی است که فراتر از خلقوخو و حال و هوای فرد است. طبق نوشتههای وبسات Make It OK که کمپینی برای تشویق مردم به صحبت بیشتر در مورد بیماریهای روانی راه انداخته، «افرادی که درگیر بیماری سرطاناند معمولا با صفاتی نظیر شجاع یا مصمم توصیف میشوند، در حالی که همین ادبیات محترمانه شایسته افراد مبتلا به بیماریهای روانی است». وبسات Make It OK در حوزه ایجاد بسترهای لازم برای اطلاعرسانی آموزشی در مورد بیماریهای روانی کار میکند و هدفش شفافسازی باورهای غلطی است که پیرامون این نوع بیماریها در جامعه به وجود آمده است.
۳ - افسردگی فقط برای کشورهای توسعهیافته و جهان اول نیست.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، ۳۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج میبرند. این عدد ۵ درصد جمعیت کل جهان است و ۲۰ تا ۴۰ درصد زنانی که در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند از افسردگی پس از زایمان رنج میبرند که این عدد حدود دو برابر بیشتر از کشورهای صنعتی و توسعهیافته است. تعداد افرادی که دارای علائم افسردگیاند یا بیماری افسردگی آنها توسط متخصصان بیماریهای روانی تشخیص داده شده، از فرهنگی به فرهنگی دیگر متفاوت است، اما فردی که در خطر ابتلا به یک اختلال افسردگی است نه براساس ملیت مشخص میشود و نه براساس عناصری مثل ظاهر، نژاد، سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، مذهب، شغل و تحصیلات. افسردگی برای هیچکس تبعیض قائل نمیشود و افرادی که معتقدند بیماریهای روانی به دلیل عوامل بیرونی روی میدهد به طور کامل مسائل ژنتیکی، بیولوژیکی و بسیاری دیگر از عوامل موثر درونی را نادیده میگیرند.
آنچه در افسردگی مهم است احساس شرم غیرقابلتوضیح، درماندگی و ناامیدی است
۴ - افسردگی خلاقیت را میکُشد.
در میان گروههای هنری باور غلطی وجود دارد بر این اساس که برای خلاق بودن و خلق کردن یک اثر هنری، هنرمند باید رنجکشیده باشد. درست است که بسیار از رنجهای بشری سرچشمه خلق بزرگترین آثار هنری جهان بودهاند، اما تقاوت مهمی بین الهام گرفتن از غلبه بر سختی و رنج با این ایده که کسی که میخواهد هنرمند خلاقی باشد باید حتما رنج بکشد وجود دارد.
«شما برای خلق حتما نباید رنج بکشید یا شکنجه شوید؛ در واقع این کار اصلا روش خوبی برای تولید یک اثر هنری موفق نیست»؛ این جمله از کاترین گِرَدی است که استاد اقتصاد در دانشگاه براندیس (Brandeis) است و روی تاثیرات محرومیت و داغدیدگی بر خلاقیت با مطالعه و بررسی نقاشیهایی که نقاشان در دو سال بعد از مرگ معشوقهشان خلق کردهاند پژوهش کرده است. نتایج پژوهش او نشان میدهد که نه تنها این هنرمندان بهترین کارهایشان را در این دو سال پر درد و رنج خلق نکردهاند، بلکه این آثار اصلا قیمت زیادی در حراجیها نداشتند. این ایده که برای خلق یک اثر هنری، هنرمند با از نظر عاطفی رنج بکشد و از درمان آن خودداری کند نه تنها پوچ و بیمعنی است، بلکه خطرناک هم هست.
۵ - قرصهای ضدافسردگی شما را تبدیل به زامبی نمیکنند.
گرچه قرصهای ضدافسردگی کمی ترسناک به نظر میرسند، اما به هیچ وجه شخصیت شما را دگرگون نمیکنند و شما را شبیه زامبیها نمیکنند. قرصهای ضدافسردگی، مانند بسیاری دیگر از داروها، دارای عوارض جانبیاند و به کمی زمان نیاز است تا براساس وضعیت هر فرد قرص ضدافسردگی مناسب او پیدا شود. با این همه، با پیشرفت تکنولوژی، ما در مسیر توسعه داروها و روشهای موثر و جدید راه زیادی را پیمودهایم و به داروها و روشهایی رسیدهایم که کمترین عوارض جانبی را دارند.
البته راههای درمانی دیگری هم وجود دارند و افسردگی لزوما نباید همیشه با دارو درمان شود. با این وجود، با توجه به شدت علائم، بهویژه در موارد خودکشی، شیوههای درمان و قرصها میتوانند یک زندگی را نجات دهند. بنابراین، پیش از اینکه به کسی توصیه کنید داروهایش را قطع کند، به این مسئله فکر کنید که این حرف شما ممکن است زندگی فرد را به خطر بیاندازد.
۶ - قرصهای ضدافسردگی اعتیادآور نیستند.
برعکس بسیاری از داروهای ضداسترس و داروهای خوابآور، خوردن قرصهای ضدافسردگی تبدیل به عادت شما نمیشوند. قطع مصرف این داروها نه باعث میل دوباره به مصرف آنها میشود و نه برای تاثیر دوباره نیاز به افزاش میزان مصرف آنهاست. تاثیرات منفی ترک مصرف این داروها که با قطع ناگهانی مصرف آنها روی میدهد، به دلیل واکنش فیزیولوژیکی بدن است، مانند وقتی که انسولین بدن یک فرد دیابتی قطع میشود. به همین دلیل هم پزشکان توصیه میکنند این داروها را بهتدریج و آرام قطع کنید.